به گزارش تحریریه، اندیشکده «شورای آتلانتیک» پژوهشی مبسوط را با عنوان «آینده استراتژی ایالات متحده در مورد ایران» پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا (در آبان ماه سال ۱۴۰۳) منتشر کرد و در مورد رویکردهای تاثیرگذار در کاهش قدرت منطقه ای ایران توصیه هایی را ارائه کرده است.
در بخش های قبل مشائلی همچون تشدید فشار حداکثری علیه ایران و لزوم ارائه مشوق های سیاسی، اقتصادی و حتی هسته ای برای ایجاد انگیزه در تهران، در کنار داشتن آمادگی برای حمله نظامی به ایران مورد تاکید قرار گرفت.
در بخش ذیل راه های بیشتر برای گسترش فشار بر ایران مورد بحث قرار گرفته است:
گسترش فشار چندجانبه بر ایران
ایالات متحده باید یک تلاش بینالمللی گسترده را در قالب دیپلماسی چماق و هویج برای تحت فشار قرار دادن ایران و مقامات ایرانی در مجامع بینالمللی به دلیل سوءاستفاده از حقوق بشر شهروندان خود، رفتارهای مخرب در خاورمیانه و نقض قوانین بینالمللی سازماندهی کند.
رهبران ایرانی نسبت به بیاحترامیها در صحنه بینالمللی بسیار حساس هستند، و ایالات متحده و متحدانش پیشتر اقداماتی را در این راستا انجام دادهاند؛ برای مثال، حذف تهران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل در دسامبر ۲۰۲۲ و متقاعد کردن کنفرانس امنیتی مونیخ به دعوت نکردن از ایران در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ از این دست اقدامات علیه تهران بوده اند.
بهرهگیری از سازمان ملل متحد
در تلاشی ویژه از سوی وزارت امور خارجه، که باید بهصورت مشترک توسط دفاتر نماینده ویژه در امور ایران و دفتر امور چندجانبه و هستهای هدایت شود، باید یک تیم کوچک بینمنطقهای (tiger team) تشکیل دهد تا تلاشهایی را برای همکاری با متحدان بینالمللی جهت اخراج ایران از نهادهای سازمان ملل که دلیل وجودیشان بهطور مداوم توسط ایران نقض میشود، طراحی و اجرا کند. سایر مسیرهای فشار علیه ایران باید شامل طرح پروندههایی علیه ایران در خصوص گروگانگیری شهروندان دوتابعیتی در سازمان ملل برای بینالمللی کردن تمرکز بر رفتارهای خارج از قانون ایران و جلب توجه به تأمین تسلیحات ایران برای نیروهای نیابتی از طریق ارائه شواهد مربوط به توقیف سلاحها در شورای امنیت سازمان ملل طبق رژیم قطعنامههای مربوطه شورای امنیت باشد.
درگیر ساختن نهادهای مختلف سازمان ملل و سازوکارهای پاسخگویی برای به چالش کشیدن مشروعیت دولت ایران و ترویج رویکرد «rights up front» در زمینه حقوق بشر در ایران، امری حیاتی است. استفاده از بسترهایی مانند شورای حقوق بشر سازمان ملل و جلسات مجمع عمومی برای برجسته کردن سوابق حقوق بشری ایران میتواند موجب محکومیت گستردهتر بینالمللی و اعمال فشار برای اصلاحات شود. این نهادها مسیرهایی را برای برجستهسازی نقضها، دفاع از حقوق شهروندان ایرانی، و فشار برای تغییرات ساختاری که با استانداردهای بینالمللی حقوق بشر همراستا هستند، فراهم میکنند.
همکاری ایالات متحده با دیگر کشورهای عضو سازمان ملل برای تعمیق مشارکت در مسائل حقوق بشر ایران ضروری است. سازماندهی و تسهیل نشستهایی برای بحث درباره تأثیر نقضهای حقوق بشری ایران بر امنیت منطقهای میتواند پاسخهایی هماهنگ و راهبردی را تقویت کند. با همکاری نزدیک با شرکای بینالمللی، ایالات متحده میتواند صدای جمعی را تقویت کرده، اقدامات هماهنگ را تضمین نموده و حمایت گستردهتری را برای ابتکاراتی که با هدف پاسخگو ساختن ایران برای اقداماتش هستند، جلب کند.
ایالات متحده همچنین باید با گزارشگران ویژه و دارندگان مأموریتهای خاص سازمان ملل که متخصص در حقوق بشر هستند، تعامل داشته باشد تا نسبت به عملکرد ایران در زمینه حقوق بشر پاسخخواهی شود. این کارشناسان میتوانند گزارشهای جامعی ارائه دهند، درخواستهای فوری صادر کنند و گفتگوهای سازندهای را با هدف روشنسازی نقضهای ایران و فشار برای جبران آنها تسهیل نمایند. مشارکت آنها میتواند بهشکل قابل توجهی شفافیت و پاسخگویی را در داخل ایران افزایش دهد و پایهای برای بهبود وضعیت حقوق بشر در آنجا ایجاد کند. ایالات متحده همچنین باید به حمایت از تلاشهای هیئت حقیقتیاب بینالمللی مستقل در مورد جمهوری اسلامی ایران ادامه دهد و برای تمدید سالانه مأموریت آن فشار بیاورد.
هدفگیری مقامات نظام ایران و خانوادههای آنان
همان تیم تخصصی (tiger team) باید همچنین هدایت یک تلاش هماهنگتر و چندجانبه را برای هدف قرار دادن مقامات رژیم و خانوادههای آنها که در فساد مشارکت دارند یا از آن سود میبرند – که یکی از منابع اصلی خشم عمومی نسبت به رژیم است – بر عهده بگیرد و اطمینان حاصل کند که چنین فسادی بهطور گستردهای توسط مردم ایران شناخته شود. ایالات متحده و متحدانش باید سه محور اقدام را برای دستیابی به این هدف اجرا کنند.
اولاً، آنها باید تحریمهایی را علیه این مقامات و خانوادههایشان اجرا کنند همچون مسدود کردن حسابهای بانکی آنها در خارج از کشور و جلوگیری از سفرشان به شهرهای غربی برای خرج کردن ثروتهای نامشروعشان. این اقدام میتواند پیامدهای رفتار سرکش ایران را به شکلی شخصی به نخبگان ایرانی منتقل کند.
ثانیاً، آنها باید ویزاهای دانشجویی فرزندان مقامات ایرانی تحریمشده را که در ایالات متحده، اروپا، شرق آسیا و سایر کشورهای متحد برای تحصیل میروند، لغو کنند. ممکن است این فرزندان مسئول فساد نباشند یا حتی دیدگاههای مشابه با والدینشان نداشته باشند، اما اگر ثروت غیرقانونی یا موقعیت والدینشان در حکومت به آنها اجازه داده که به خارج سفر کنند و در دانشگاهها تحصیل نمایند، نباید از این مزایا بهرهمند شوند.
در نهایت، علنیسازی چنین اقداماتی میتواند موجی همصدایی با مردم ایران شود و نابرابری میان رفتار رهبران و وضعیت زندگی روزمره بسیاری از ایرانیانی که با سختیهای اقتصادی داخلی دستوپنجه نرم میکنند را برجسته سازد.
حتی در حالی که تلاش میشود فشاری گسترده بر ایران سازماندهی شود – که ممکن است شامل تنزل سطح نمایندگی دیپلماتیک در واکنش به سیاستهای مخرب خاص رژیم باشد – ایالات متحده باید با درخواستها برای منزوی ساختن دیپلماتیک ایران از طریق بستن مأموریتهای دیپلماتیک در تهران مخالفت کند زیرا چنین رویکردی نتیجه معکوس خواهد داشت.
هر راهبرد بلندمدتی که هدف آن مهار و تعدیل رفتار مخرب ایران باشد، نیازمند رویکردی دوگانه است که همزمان فشار وارد آورد و با ایران گفتوگو کند. این مستلزم باز نگه داشتن خطوط ارتباطی برای کمک به مدیریت زمانهای بحرانی و بهرهگیری از فرصتها خواهد بود. همچنین نیازمند توانایی انجام دیپلماسی در سطوح مختلف و از طریق سازوکارهای متعدد است تا جمهوری اسلامی – که اغلب در یک سیستم اطلاعاتی خودبسنده بهسر میبرد – بتواند خطوط سیاستی ایالات متحده را بهروشنی درک کند، و برعکس.
ادامه دارد
نظر شما